به خاطر تو...

به شوق اول پاییز وقت دیدارت .... تو ای بهار ترینم خدا نگهدارت

سلام...

سنت رو می شکنم... به خاطر تو که به یادم هستی... به خاطر تو که تاریخها غبار ذهنت نشده اند... به خاطر تو که می بینم تارعنکبوت نبسته هنوز خاطرات شیرینمان ... آقارضا! خیلی آقایی! سلام ما رو به اونور دنیا برسون و بگو به اونور دنیا که یک دنیا در اینور دنیا منتظر دیدن رفیقاش در اونور دنیاست... دوست داری عمو بشی آقا رضا؟

 

کمی بعد از ۸ اردیبهشت ۱۳۸۷